بیان مسئله باید به گونهای باشد که بتوان آن را با استفاده از روشهای پژوهشی معتبر و پایدار مورد پژوهش قرار دارد (دلاور،61).
برای انتخاب مسئله پژوهشی، پژوهشگر میتواند یکی از شیوههای زیر را به کار گیرد (طیبی و همکاران 1398)
مرور پژوهشهای گذشته به پژوهشگر کمک میکند تا در مورد موضوعات مورد علاقه خودآگاهی بیشتری یابد
خلأ موجود در دانش: ظاهراً عمدهترین روش برای یافتن مسئله نبود اطلاعات صریح و روشن است. ما از آنچه میدانیم اطلاع داریم و به راحتی میتوانیم آنچه را که نمیدانیم مشخص سازیم
تبیین واقعیت: شرایطی است که در آن واقعیتی وجود دارد و فرد از خود سوال میکند «چرا چنین است؟» واقعیتی که دانش از درک آن عاجز باشد، نیاز به توصیف و تبیین دارد.
الف) رابطه بین یک یا چند متغیر را بیان کند
ب) روشن و بدون ابهام و بهصورت سوالی بیان شود
پ) آزمون پذیر باشد (دلاور ،65)
حرکت پژوهشگر از دانستن یک واقعیت به سوی پرسش در مورد علت آن حرکتی در راستای تبیین «نظریه» است. برای بیان نظریه یک قانون کلی، پژوهشگر اقدامات زیرا انجام میدهد:
اطلاعات گردآوری شده را خلاصه میکند و در یک حیطه مشخص قرار میدهد. اصول حاکم بر مجموعهای از واقعیتها را به روشنی بیان میکند.
از طریق تعیین روابط پدیدهها، تغییرات یک پدیده را از روی پدیده دیگر پیشبینی میکند. ذکر این نکته لازم است که هدف نهایی علم رسیدن به یک نظریه است، و گرنه گردآوری اطلاعات و بیان واقعیتهایی صرفاً از تأیید فرضیهها به دست میآید، به پیشبرد علم کمکی نمیکند (شریفی، 26).
در صورتی که نظریهها در مقایس وسیعتری به بوته آزمایش گذاشته شوند و اطلاعات آزمایشی و تجربی، آن را تأیید کنند و از طریق آنها بتوان رابطه منظمی را پیشبینی کرد، به «قانون» تبدیل میشوند.
در شرایطی که قانون از این شرایط برخوردار باشد که بتوان آن را به یک باور تبدیل کرد و از آن انگارههای دیگر سازماندهی کردو از انگارهها تصورات دیگری استنتاج نمود، قانون به «اصل بدیهی» تبدیل میشود. (دلاور، 83).