منابعی که انسان به کمک آنها بر مسائل خود چیره گشته است، عبارتند از:
ابتداییترین راه حل مسائلی است که انسان خود انتخاب کرده است و به کمک این روش انسان قادر شده است که بسیاری از مشکلات خود را حل کند و قسمت عمدهای از معرف خود را به دیگران انتقال دهد. تجربه با تمامه وجود مزایایی که دارد یک نقص کلی و عمده به نام محدودیت برخوردار است و مقدار آن در موقعیتهای یکسان نزد افراد مختلف، متفاوت است. به عبارت دیگر، میزان و شدت یک تجربه در یک حادثه معین به ویژگیهای شخصیتی و فیزیولوژی فرد وابستگی دارد.
مواقعی وجود دارد که انسان درباره رویدادی دارای تجربه نیست. به عبارت دیگر انسان با مسائلی روبهرو میشود که از طریق تجربه قادر به حل آن نیست. در چنین شرایطی دستنیاز به طرف کسانی که صاحبنظران لقب گرفتهاند، دراز میکند. به این معنی که انسان راه حل مشکلاتش را شخصی میپرسد که قبلاً با آن مواجه و بر آن فایق آمده است. در چنین شرایطی اظهار نظر صاحبنظران به عنوان یک واقعیت قابل قبول قرار میگیرد. این روش در طول تاریخ به صورت فروان به کار برده شده است. اما باید توجه داشت اگر چه نظر صاحبنظران بر منابع اطلاعاتی معتبری ممکن است استوار باشد، ولی هیچگاه نباید از این پرسش که اطلاعات این این افراد چگونه حاصل شده است غفلت ورزید. به طور کلی اعتماد به نظر صاحبنظران به عنوان یک منبع اطاعاتی دارای معایبی است که باید به آن توجه داشت.
ارسطو پیروانش در کشف واقعیت از استدلال قیاسی استفاده کردند، استدلال قیاسی به عنوان یک فرایند تفکر عبارت است از قرار دادن واقعیتها در کنار هم و استخراج نتیجه به این معنی که پژوهشگر با عنایت به کلیات به جزئیات پیمیبرد. این روش از سه مرحله: مقدمه کبری، مقدمه صغری و نتیجهگیری تشکیل شده. با وجود محدویتهایی که در این روش مشاهده میشود، ولی با استفاده از آن میتوان بین نظریه و مشاهده رابطه برقرار کرد و به کمک آن با استفاده از نظریهها، وقوع برخی از پدیدهها را پیشبینی کرد.
نتایج استدلال قیاسی وقتی صحیح است که مقدمهها درست باشند فرانسیس بیکن شیوه جدیدی برای شناخت واقعیت پیشنهاد کرد. او معتقد بود که پژوهشگر باید بر اساس واقعیتهایی که مستقیماً مشاهده میکند به نتیجهگیری بپردازد. در نظام بیکنی رویدادهایی که یک طبقه جایگزین میشوند، ابتدا مورد مشاهده قرار میگیرند، سپس بر اساس مشاهدههای انجام شده، استنباط درباره طبقهها امکانپذیر میشود، این نوع استدلال را استدلال استقرایی، که عکس استدلال قیاسی است نامیدهاند.
نتایج استدلال قیاسی وقتی صحیح است که مقدمهها درست باشند فرانسیس بیکن شیوه جدیدی برای شناخت واقعیت پیشنهاد کرد. او معتقد بود که پژوهشگر باید بر اساس واقعیتهایی که مستقیماً مشاهده میکند به نتیجهگیری بپردازد. در نظام بیکنی رویدادهایی که یک طبقه جایگزین میشوند، ابتدا مورد مشاهده قرار میگیرند، سپس بر اساس مشاهدههای انجام شده، استنباط درباره طبقهها امکانپذیر میشود، این نوع استدلال را استدلال استقرایی، که عکس استدلال قیاسی است نامیدهاند.
روش علمی یک روش منظم است و دارای مراحلی به شرح زیر است:
بدین ترتیب، یک روش منظم برای حل مشکلات به وجود آمد و به تدریج آزمودن دقیق فرضیهها شروع شد و در برخی و در برخی از علوم فرضیههایی آزمون و نظریههایی از آنها شکل گرفت. شگلگیری نظریهها به دو صورت تجربی و نظری صورت گرفت و هدف عمده آن تدوین نظریههای علمی بود.
نظریه علمی یک تببین آزمایشی از پدیدههاست و از ترکیب مشاهدههای مختلف شکل میگیرد. نظریه اطلاعات پراکنده را خلاصه و طبقهبندی میکند و آنها را در حیطه مشخصی قرار میدهد. نظریه به وسیله هدایت پژوهشهای آتی، زمینهای را برای توسعه و گسترش علم فراهم میکند و بدین وسیله به پویایی علم کمک میکند.